NLP Natural Language Processing پردازش زبان طبیعی فرایند و الگوریتیمی است که اخیرا در سئو گوگل وارد شده است. در خبری که در آبان ماه به اطلاع کاربران و طرفداران نوین مارکتینگ رسید؛ ما از الگوریتم برت و چگونگی کارکرد آن صحبت کردیم این الگوریتم برای رتبه بندی صفحات با درک NLP برنامه ریزی شده است.
آن روزهایی که محتوا را صرفا برای موتورهای جستجو بهینه میکردیم گذشته است. برای سئوی مدرن، محتوای شما باید هم برای رباتها جالب باشد و هم برای انسانها. اما چطور میتوانید بفهمید آنچه مینویسید برای انسانها و ماشینها، هر دو جذاب است؟
مقاله امروز نوین مارکتینگ ترجمهای است از وبسایت MOZ که در آن ، خانم روت بور ردی Ruth Burr Reedy این مفهوم را برای ما توضیح میدهد. این توضیحات را روت برای اولین بار در بخشی از صحبتهایش در MozCon 2019 بیان کرده است. روت معتقد است گوگل از NLP برای درک صحیح محتوا استفاده میکند.
برای دریافت مشاوره سئو با تیم نوین مارکتینگ تماس بگیرید
متن مقاله محتوای بهتر با استفاده از پردازش زبان طبیعی یا NLP
ما انسانهایی هستیم که برای انسانها بازاریابی میکنیم اما از ماشین به عنوان وسیله انجام کار خود بهره میبریم. نوشتن محتوایی که درک آن برای گوگل به عنوان ربات سادهتر است، می تواند باعث شود شما نویسنده بهتری باشید و محتوای بهتری برای انسان ها بنویسید. این یک بازی برد- برد است.
رابطه بین اشخاص، کلمات و چگونگی جستجو توسط انسانها
برای آنکه بفهمید گوگل در حال حاضر چه رویکردی برای تجزیه تحلیل محتوا و درک آن دارد، باید بگوییم گوگل زمان و انرژی و هزینه زیادی را صرف چیزهایی مانند تطبیق عصبی و پردازش زبان طبیعی یا NLP میکند، چیزی که به دنبال فهم این است که افراد چه زمانی صحبت میکنند و درباره چه چیزی حرف میزنند؟
این موضوع همگام با تحول جستجو و تبدیل آن به شکل مکالمه گونه حرکت میکند. اما زمانهای زیادی پیش میآید که یک نفر چیزی را جستجو میکند، اما دقیقا نمیداند به دنبال چه چیزی است، اما گوگل همچنان میخواهد آنها آنچه به دنبالش هستند را پیدا کنند، چون گوگل به همین ترتیب درآمد دارد. گوگل زمان زیادی را برای درک رابطه بین ماهیت و کلمات و چگونگی جستجوی کلمات توسط انسانها صرف میکند.
مثالی که دنی سالیوان Danny Sullivan میزند و من فکر میکنم واقعا مثال جالبی است: “آیا کسی تاثیر سریال های آبکی را روی تلویزیون خود حس کرده است یا خیر.” اگر تا به حال سریال های آبکی را تماشا کرده باشید می دانید که کمی عجیب به نظر میرسند. شاید کسی چنین چیزی را تجربه کرده باشد و نداند به این موضوع چه میگویند. این شخص نمیتواند تاثیر سریال آبکی را گوگل کند چون خود چیزی درباره آن نمیداند.
این شخص ممکن است چنین چیزی را جستجو کند “چرا تلویزیون من احمقانه به نظر میرسد؟” تطبیق عصبی به گوگل کمک میکند بفهمد که وقتی کسی جستجو میکند “چرا تلویزیون من احمقانه به نظر میرسد؟”، یک پاسخ ممکن برای این سوال میتواند تاثیر سریال آبکی باشد. بنابراین گوگل این نتیجه را نمایش میدهد و کاربر نیز راضی و خوشحال است.
برای دریافت خدمات سئو با تیم نوین مارکتینگ در تماس باشید
درک برجستگی در NLP
همینطور که درباره NLP صحبت میکنیم، باید بگوییم که مولفه اصلی پردازش طبیعی زبان، درک برجستگی است.
برجستگی، محتوا و ماهیت
برجستگی یک روش تک کلمهای است برای آنکه بگوییم این محتوا درباره چه چیزی صحبت میکند؟ در این مورد، گوگل واقعا به خوبی میتواند ماهیت یک محتوا را دریافت کند. ماهیتها به طور کلی اسم هستند، افراد، مکانها، اشیاء و اشخاص حقیقی.
ماهیت، اشیاء، مردم، اعداد و چیزهایی از این دست معیارهای برجستگی برای گوگل است. گوگل به خوبی میتواند این موارد را استخراج کرده و بگوید :”بسیارخب، این تمامی ماهیتی است که در این محتوا وجود دارد.” برجستگی به دنبال درک چگونگی ارتباط این موارد با یکدیگر، برای گوگل شناسایی میشود. چون آنچه گوگل واقعا در زمان بررسی یک صفحه میخواهد بفهمد این است که: این صفحه درباره چه چیزی صحبت میکند، و آیا نمونه خوبی از یک صفحه درباره چنین موضوعی است؟
برجستگی کاملا به بخش دوم میپردازد. هر ماهیت، تا چه اندازه موضوع یک محتوا است؟ بسیار جالب است که یک محتوا تا چه اندازه میتواند هیچ ربطی به هیچ موضوعی نداشته باشد. من فکر می کنم همه ما تا به حال تجربه مواجهه با چنین چیزی را داشتهایم.
در حال جستجو هستید و به صفحهای می رسید و با خود می گویید :”این صفحه بی اندازه مبهم بود. خیلی گسترده بود. گفته بود درباره یک موضوع میخواهد صحبت کند اما کاملا چیز دیگری بود. من آنچه میخواستم را پیدا نکردم. اطلاعات خوبی برای من به همراه نداشت.” به عنوان بازاریاب، ما معمولا در طرف مقابل هستیم، سعی میکنیم بگوییم محصول آنها روی وبسایت چه عملکردی دارد. برای مثال بگوییم:” من میدانم شما فکر میکنید راهنمایی در اینستاگرام برای تعطیلات درست کردهاید. اما در واقع یک پاراگراف درباره تعطیلات نوشتهاید و بعد هفت پاراگراف درباره ابزار جدید خود در اینستاگرام صحبت کردهاید. این حقیقتا یک پست وبلاگی درباره اینستاگرام برای تعطیلات نیست. فقط یک تکه محتوا درباره ابزار شماست.” اینها، مشکلاتی هستند که ما به عنوان بازاریاب با آنها دست به گریبان هستیم.
API های NLP
خوشبختانه، در حال حاضر تعدادی API متفاوت وجود دارد که میتوانید برای درک پردازش طبیعی زبان از آنها استفاده کنید:
IBM یکی از آنها را دارد.
Google هم یک API پردازش طبیعی زبان دارد که در این آدرس میتوانید آن را پیدا کنید.
آیا این ابزارها بیش از ابزارهایی که خودشان استفاده میکنند پیچیدهاند؟ احتمالا نه. اما میتوانید آن ها را بررسی کنید. بخشی از محتوای خود را در آنها قرار دهید و ببینید اولا گوگل چه ماهیتی را از آن دریافت میکند و ثانیا گوگل چه برجستگیهایی در هرکدام از این ماهیتها به طور کلی میبیند. مجددا باید بپرسیم، تا چه میزان این محتوا درباره چنین ماهیتی است؟
بنابراین این API پردازش زبان طبیعی که میتوانید به طور رایگان آن را امتحان کرده و کلا هم به تناسب دیگر API ها قیمت گرانی ندارد، به هر ماهیتی که میتواند استخراج کند، نمرهای بین ۰ و ۱ به برجستگی آن اختصاص میدهد. در واقع از خود میپرسد:”بسیارخب، چقدر مطمئن هستیم که این محتوا واقعا درباره چنین موضوعی است و صرفا اشاره کوتاهی به آن نکرده است؟”
بنابراین هرچه بیشتر به ۱ نزدیک باشید، به این معناست که ابزار بیشتر اطمینان دارد که این محتوا واقعا درباره همان موضوعی که میگوید صحبت میکند. ۰.۹ میتواند خیلی خوب باشد و ۰.۰۱ به این معناست که ابزار زیاد مطمئن نیست که محتوا واقعا به موضوعی که میگوید مرتبط است یا خیر.
یک مثال جالب از نحوه عملکرد و معنای برجستگی و ماهیت
من اینجا میخواهم مثالی بزنم و باید بگویم که این مثال واقعا از یک محتوای واقعی گرفته نشده است، اعداد آن فرضی است و این صرفا یک مثال است. اگر یک دستور پخت شیرینی با تکه های شکلات داشته باشید، در این صورت انتظار عباراتی مانند کوکی شکلاتی یا کوکیهایی با تکههای شکلاتی را دارید. چیزی شبیه به این ماهیت اصلی است، برجستهترین ماهیت و شما باید نمره برجستگی بالایی برای آن گرفته باشید.
ابزار باید کاملا با محتوای شما راحت باشد و بداند که این محتوا کاملا درباره موضوعی است که گفته شده است. اما مورد دیگری که میتوانید مشاهده کنید، ماهیتهای دیگری است که میتواند استخراج کرده و اینکه تا چه میزان این ماهیتها به موضوع مرتبطاند. بنابراین اگر دستور کوکی با تکه های شکلات داشته باشید، انتظار دیدن چیزهایی اعم از کوکی، کره، شکر، ۳۵۰ که دمای فر است و موارد دیگری را دارید که همگی با هم دستور پخت کوکی با تکه های شکلات را تشکیل میدهند.
اما من فکر می کنم این برای ما به عنوان متخصصین سئو بسیار حائز اهمیت است که بدانیم برجستگی آینده عبارتهای کلیدی مرتبط است. ما به زمانی خواهیم رسید که وقتی محتوای خود را برای دستور پخت کوکی با تکههای شکلاتی بهینه میکنیم، در عین حال به دنبال چیزهایی مانند دستور شکلات، تکههای شکلات، دستور کوکی شکلاتی و غیره باشیم. Stems، variants، TF-IDF اینها همگی روشهای قدیمیتری برای درک موضوع محتوا هستند.
به جای آن، آنچه ما نیاز داریم بدانیم این است که گوگل با استفاده از دانش گسترده و وسیع خود، با استفاده از پایگاه داده freebase و با استفاده از بخشهای بزرگی از اینترنت آیا ترجیح میدهد یک محتوا راجع به ماهیتی خاص صحبت کرده باشد و یا اینکه ماهیتهای برجسته دیگری را نیز در خود جای داده باشد؟
استفاده از یک متخصص، بهترین راه برای ساخت محتوایی است که به طور برجسته به موضوع خاصی اشاره میکند
برگردیم به مثال دستور پخت کوکی با تکههای شکلاتی، حالا میخواهیم مطمئن باشیم که چیزهایی مانند کره، اسانس و شکر را نیز اضافه کنیم. اگر واقعا دستور پخت کوکی با تکههای شکلاتی داشته باشید، انجام این کار بسیار آسان خواهد بود. فکر میکنم این چیزی است که باید به عنوان موج جدیدی از محتوا در سئو مشاهده کنیم. این که بهترین راه برای تولید محتوایی که به طور برجسته به موضوع خاصی اشاره میکند، این است که متخصصی واقعی در آن حوزه داشته باشید که دست به تولید محتوا بزند.
شخصی با دانش عمیق نسبت به یک موضوع به طور طبیعی می تواند عبارت هایی که به طور مکرر تکرار میشوند را در محتوای خود قرار دهد، چرا که میداند چطور باید چیزی بسازد که درباره موضوع موردنظر است. من فکر میکنم، آنچه قرار است شاهد آن باشیم، این است که مردم مجبورند هزینه بیشتری برای بازاریابی محتوا صرف کنند. متاسفانه، بسیاری از شرکت ها به نظر میرسد که فکر میکنند بازاریابی محتوایی چیز ارزانی است و باید هم اینطور باشد.
بازاریابان محتوا! من شما را در این موضوع درک میکنم. ولی باید بگویم دیگر اوضاع به این شکل نخواهد ماند. ما باید برای محتوا سرمایه گذاری کرده و برای متخصصین سرمایهای صرف کنیم تا این محتوا را بسازند. تا بتوانند محتوایی عمیق، غنی و برجسته به گوگل را قانع کند که همه به آن نیاز دارند.
از اینجا بخوانید : بازاریابی محتوا و تولید محتوا چه فرقی دارد
از API استفاده کنید تا سئو خود را ارتقاء دهید
یکی از کارهایی که دوست دارم با این نوع اطلاعات انجام دهم- و این چیزی است که سالها است که انجام میدهم، نه فقط در این مورد- این است که به صفحاتی که برای یک موضوع خاص در صفحه دوم رنک می گیرند توجه کنم.
این موضوع اغلب به این معناست که گوگل متوجه میشود این عبارت کلیدی، عنوان صفحه است اما الزاما متوجه نمیشود که این محتوا، محتوای خوبی درباره آن موضوع است. متوجه نمیشود که این صفحه تماما درباره این محتواست و منبع خوبی از اطلاعات است. به عبارت دیگر، سیگنالهایی ارسال میشود، اما ضعیف است.
کاری که میتوانید انجام دهید، این است که محتوایی انتخاب کنید که رنک و رتبه میگیرد اما نه به اندازه کافی. سپس آن را در این API زبان طبیعی یا ابزار پردازش زبان طبیعی دیگری قرار دهید و ببینید ماهیت آن چگونه استخراج میشود و گوگل چطور متوجه می شود که این ماهیت ها به هم مرتبط هستند. گاهی اوقات، موضوع این است که شما باید کمی ابهام زدایی کنید. در این مثال، شما متوجه میشوید که با اینکه پخت کوکی شکلاتی، کاری هنرمندانه است و من هم با آن موافقم، اما اینجا در حقیقت به خود کوکی توجه میکنیم.
دلیل این موضوع این است که کوکی، چیزی بیشتر از فقط یک کلمه است. کوکی، کوکی با پخت مناسب و مجموعهای از اطلاعات درباره کوکی. اینها کاربردهای بی نهایت کلمه “کوکی” هستند. کلمات معانی چندگانه دارند. اگر متوجه میشوید که گوگل یا این API پردازش زبان طبیعی با طبقه بندی صحیح ماهیت محتوای شما مشکل دارد، زمان مناسبی است برای آنکه به سراغ این موضوع رفته و کمی ابهام زدایی نمایید.
اطمینان حاصل کنید که عبارتهایی که در کنار کلمه اصلی شما میآیند به طور واضح مشخص میکنند که “نه، منظور من کوکی است که به خوبی پخته شده است و منظورم نرم افزار پردازش داده نیست.” این واقعا راهی عالی برای ایجاد برجستگی است. ببینید آیا نمره برجستگی مناسبی برای ماهیت اولیه محتوای خود دارید یا خیر. شگفتزده خواهید شد اگر بدانید چند محتوا را میتوانید در این ابزار قرار دهید و ببینید برجستهترین ماهیتها باز هم عددی بین ۰.۰۱ تا ۰.۱۴ دارند.
بسیاری از اوقات، API میتواند حدس بزند موضوع محتوای شما درباره چیست، اما مطمئن نیست. این زمان، زمان مناسبی است برای آنکه محتوا را بهبود دهید، آن را قدرتمندتر کنید و به روشهایی فکر کنید که میتوانید استخراج و ارتباط دادن این ماهیتها به یکدیگر را ساده تر کنید. اینجا میتوانم به نکته دوم اشاره کنم، نکتهای که دومین چیز مورد علاقه من در دنیاست.
NLP به شما این امکان را میدهدکه هم برای انسانها محتوا تولید کنید و هم برای ماشینها. دیگر مجبور نیستید مدت زمان زیادی را صرف انجام این کار کنید، اما ایده استفاده بیش از اندازه از عبارت های کلیدی یا ساخت محتوایی برای گوگل که کاربران شما احتمالا آن را نمیبینند یا زیاد به آن اهمیت نمیدهند، واقعا منسوخ است.
حالا با NLP میتوانید محتوایی برای گوگل بسازید که برای کاربران هم بسیار مناسب است، چون اصول خوانایی ماشین و انسان از این به بعد هرچه بیشتر به هم شبیه خواهند شد.
نکات نویسندگی برای خوانایی انسان و ماشین با رعایت معیارهای NLP
کاری که اینجا انجام دادم این بود که کمی بر روی نه NLP ، بلکه خوانایی انسان تحقیق کردم و از متخصصین نویسندگی پرسیدم: چطور میتوان محتوایی بهتر و واضحتری نوشت که خواندن و درک آن سادهتر باشد. سپس بخشهایی از این توصیهها را که برای نوشتن برای پردازش طبیعی زبان نیز مناسب بود را انتخاب کردم. دوباره باید اشاره کنم که NLP فرآیندی است که در آن گوگل یا هر چیز دیگری که زبان را پردازش میکند سعی در درک چگونگی ارتباط ماهیتهای درون یک محتوا به یکدیگر را دارد.
۱. جملات کوتاه و ساده
ساده بنویسید. جملات خود را کوتاه و ساده نگه دارید. از زبان سخت و پیچیده استفاده نکنید. جملات را کوتاه کرده و سعی کنید در هر جمله فقط یک ایده بیان کنید.
۲. یک ایده در هر جمله
اگر در حال نوشتن محتوا هستید، از بخشهای زیادی در یک جمله استفاده میکنید، اگر ضمایر زیادی استفاده میکنید و قابل درک نیست که درباره چه چیزی صحبت میکنید، باید به شما بگویم چنین چیزی برای خوانندگان زیاد جالب نیست.
به این ترتیب حتی ماشینها هم به سختی میتوانند محتوای شما را درک کنند.
۳.سوالات را به پاسخ های آنها مرتبط کنید
پس از اینکه جملات خود را سادهتر کردید، باید سوالات را به پاسخهایشان مرتبط کنید. بنابراین نگویید، “بهترین دما برای پخت کوکی چیست؟ خب، بگذارید داستانی درباره مادربزرگ و کودکی خودم به شما بگویم…” و ۵۰۰ کلمه بعد تازه جواب سوال را میدهید. سوال را به جواب بچسبانید.
وجه اشتراک این سه نکتهای که برای خوانایی ذکر شد، این است که همگی به دنبال فاصله معنایی میان ماهیتهای متفاوتاند.
اگر میخواهید NLP متوجه شود که دو ماهیت در محتوای شما کاملا به هم مرتبطاند، آنها را در یک جمله در کنار هم قرار دهید. کلمات را به هم نزدیک کنید. شلوغی و درهم برهم ریختگی را کاهش دهید، تعداد چالشهایی که ممکن است ربات برای درک ماهیتها و رابطه بین آنها داشته باشد را کاهش دهید، به این ترتیب محتوایی خواهید داشت که بیشتر قابل خواندن است چرا که کوتاهتر شده و خواندن آن سادهتر است و همچنین رباتها به راحتی میتوانند آن را بفهمند.
۴. ابتدا به طور دقیق اشاره کنید و بعد توضیحات بیشتر را ارائه دهید
اگر دوباره به سراغ مثال “بهترین دما برای پخت کوکی با تکه های شکلاتی چیست” برویم، می توانیم بگوییم پاسخ واقعی این است که بستگی دارد. خوب معلوم شد من هم یک سئو کارم. بله واقعا هم بستگی دارد.
درست است و واقعیت هم همین است، اما این پاسخ پاسخ خوبی نیست. این چیزی نیست که یک ربات بتواند برای پاسخ به جستجوی صوتی یا انتخاب فیچر اسنیپت آن را درک کند. اگر کسی بگوید:” بسیارخب گوگل، دمای مناسب برای پخت کوکی چیست؟” و گوگل بگوید:”بستگی دارد”، این پاسخ با اینکه صحیح است به هیچکس هیچ کمکی نمیکند. بنابراین برای آنکه بتوانید هم برای ماشین و هم برای انسان چیزی بنویسید که قابل خواندن باشد، ابتدا به طور دقیق اشاره کنید و بعد توضیحات بیشتر را ارائه کنید.
بعد میتوانید به سراغ جزئیات نیز بروید. بنابراین پاسخ صحیح به سوال “دمای مناسب برای پخت کوکی با تکههای شکلاتی چیست؟” این است که بهترین دما برای پخت کوکی با تکه های شکلاتی بین ۳۲۵ تا ۴۲۵ درجه فارنهایت است. این دما بستگی به رویکرد شما دارد و اینکه دوست دارید تکههای شکلاتی چقدر نرم یا سفت باشند. این پاسخ دقیقا همان معنی “بستگی دارد” را میدهد اما کمی دقیق تر اشاره کرده است.
این پاسخ بسیار دقیقتر است. از اعداد واقعی استفاده کرده است. پاسخ واقعی داده است. من فاصله میان سوال و پاسخ را کم کردهام. من در همان ابتدا نگفتم بستگی دارد. بلکه در انتها گفتم بستگی دارد. این همان کاری است که میتوانید انجام دهید تا خوانایی و درک محتوا را هم برای ماشین و هم برای انسان افزایش دهید.
۵. داستان سرایی نکنی
به سراغ اصل مطلب بروید. تمامی شما روزنامه نگارانی هستید که سعی میکنید بازاریاب محتوا شوید و بعد هم تمامی افرادی که در زمینه بازاریابی محتوا کار میکنند. حتما الان با خود می گویند:” نه، باید صبر کرد و در پایان مطلب به نکته اصلی اشاره کرد، چون در غیر این صورت آنها به کلی مطلب شما را مطالعه نخواهند کرد” و شما هم احتمالا اگر چنین مطلبی را ببینید با خود میگویید:”داستان سرایی نکن!”. شما درست میگویید. برای شمایی که با روزنامه نگاری آشنایی ندارید، داستان سرایی نکردن به این معناست که دقیقا به سراغ موضوع اصلی بروید. همان ابتدای کار.
تمامی اطلاعاتی که یک نفر واقعا نیاز دارد از محتوای شما دریافت کند را ارائه کنید. اگر مخاطب فقط یک پاراگراف بخواند و هیچ چیز دیگری را نخواند باز هم باید بتواند پاسخ سوال خود را دریافت کند. سپس افرادی که میخواهند بیشتر به عمق موضوع پیببرند، میتوانند بیشتر تحقیق و مطالعه نمایند.
مردم اغلب دوست دارند به این شکل از محتوای شما استفاده نمایند و جای تعجب ندارد اگر بدانید این بدان معنا نیست که مردم محتوای شما را نمیخوانند. بلکه فقط به این معناست که اگر زمان کافی ندارند، مجبور نیستند محتوای شما را بخوانند. اگر فقط به یک پاسخ کوتاه نیاز دارند پاسخ را در پراگراف اولی میگیرند و میروند.
همین موضوع درباره ماشینها هم صادق است. باید در همان ابتدای مطلب به نکته اصلی اشاره کنید. همان اول به موضوع اشاره کنید تا منظور شما را متوجه شوند. به طور واضح اشاره کنید که ماهیت اصلی و اولیه و موضوع اولیه چیست، تمرکز اولیه محتوای شما روی چه چیزی است و بعد به سراغ جزئیات بروید. به این ترتیب محتوای بسیار ساختار یافتهتری دارید که درک آن بسیار سادهتر است.
از اینجا بخوانید : ۱۲ نوع بازاریابی محتوا برای رونق کسبوکار را بشناسیم
۶. اصطلاحات خاص و “لحن بازاریابی” را کمتر استفاده کنید
از اصطلاحات خاص استفاده نکنید. از لحن بازاریابی استفاده نکنید. درک آن بسیار سخت و وحشتناک است. شما چنین چیزی را زیاد میبینید. من مجدد میخواهم به مثالی برگردم که در آن میگفتیم باید به مشتریان خود بگوییم اعلام کنند محصولاتشان چه کار میکند. اگر با شرکت های B2B بسیاری کار کنید احتمالا به این مشکل بر خوردهاید. بله، این محصول چه کار میکند؟ راهحلهایی برای ایجاد جریان کاری ارائه می کند و غیره. بسیارخب. این یکی چه کار میکند؟ این چیزی است که شرکتها به سختی میتوانند آن را از سر خود بیرون کنند، اما برای کاربران و ماشینها بسیار مهم است.
از اصطلاحات خاص استفاده نکنید. از لحن بازاریابی استفاده نکنید. منظور ما این نیست که از کلمات خیلی ابتدایی استفاده کنید، اما هرچه یک کلمه رمزی تر باشد، به این معناست که کمتر از آن استفاده میشود. این دقیقا معنای کلمه رمزی است. کلمه رمزی به این معناست که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. کمتر احتمال دارد که گوگل رابطه معنایی میان کلمه رمزی و ماهیتهای دیگر محتوا را درک کند.
محتوا را ساده نگه دارید. دقیق صحبت کنید. آنچه واقعا منظورتان است را برسانید. از کلمات خاص بپرهیزید. با عدم استفاده از کلمات خاص و لحن بازاریابی که میتواند در محتوای شما اتفاق بیفتد، میتوانید فاصله معنایی میان ماهیتها را کاهش داده و استفاده از آنها را سادهتر نمایید.
۷. اطلاعات خود را به نحوی سازمان دهی کنید که با سفر کاربر همخوانی داشته باشد
اطلاعات خود را مطابق با سفر کاربر سازمان دهی کنید. به اطلاعاتی که افراد به آن نیاز دارند و ترتیب این اطلاعات فکر کنید.
۸. زیرتیترها را با عنوان مشخص نشان دهید
محتوای خود را با زیرتیترهای مناسب بشکنید. این یک توصیه بسیار ابتدای در زمینه نوشتن است. ولی همچنان افراد زیادی را میبینم که این کار را انجام نمیدهند. اگر این کار را برای کاربران خود انجام نمیدهید، برای ماشینها انجام دهید.
۹. با استفاده از لیست بولتی یا عددی، به لیست خود شکل مناسبی بدهید
با لیست کردن بولتی یا عددی نیز میتوانید خوانایی متن خود را بسیار بیشتر کنید.
یک نکته بزرگ درباره این موضوع این است که لیست درست کردن با بولت یا عدد، دریافت و استخراج اطلاعات را برای رباتها نیز سادهتر میکند. اگر فکر میکنید بسیاری از این نکتهها مشابه نکاتی هستند که برای گرفتن فیچر اسنیپت توصیه میشود، باید بگویم بله همینطور است. چون فیچر اسنیپت واقعا نشان دهنده این هستند که شما محتوایی میسازید که رباتها میتوانند آن را پیدا کنند، درک کنند، بخوانند و استخراج کنند و این چیزی است که شما میخواهید.
بنابراین اگر شما در حال هدف گذاری روی فیچر اسنیپتها هستید، احتمالا بسیاری از این کارها را انجام میدهید که این بسیار خوب است.
۱۰. گرامر و دیکته صحیح
آخرین چیزی که باید حتما به آن اشاره کنم این است که گرامر و دیکته صحیح و چیزهایی از این قبیل واقعا مهم هستند. این موارد برای کاربران بسیار حائز اهمیت است. البته برای تمام کاربران اهمیت ندارند اما برای اغلب افراد مهم است. این موارد همچنین برای موتورهای جستجو نیز حائز اهمیت است.
چیزهایی مثل گرامر، تلفظ و دیکته سیگنالهای بسیار بسیار سادهای هستند برای آنکه بتوانند محتوایی را پیدا کرده و از آن استفاده کنند. گوگل به طور خاص در مواردی مانند “دستورالعمل امتیاز کیفیت” اشاره میکند که نوشتار خوب، ساختاربندی مناسب، تلفظ صحیح و گرامر درست یک سند، نشان دهنده قدرتمند بودن آن است. من نمیگویم که سندی که دیکته خوبی دارد، به سرعت در اولین نتایج جستجو نشان داده میشود. من میگویم که اگر محتوای شما چنین ویژگی نداشته باشد، احتمالا اذیت خواهید شد. بنابراین زمانی را صرف کرده و مطمئن شوید که همه چیز خوب و مرتب است. نیازی نیست که همیشه همه چیز تمام باشید. اما اطمینان حاصل کنید همه چیز از لحاظ گرامر و فنی درست و مرتب است. این نکته بسیار عملی و ساده است و فقط کافی است درست بنویسید.
ابزارهایی برای سنجش NLP
آرزوی من برای دنیای سئو و برای شما این است که بتوانید از این ابزارها استفاده کنید. نه فقط برای آنکه به این فکر کنید که چه چگالی عبارت کلیدی بهتر است، بلکه برای اینکه بتوانید بهترین نمره برجستگی را در API پردازش زبان طبیعی به دست آورید. امیدوارم بتوانید از این ابزار استفاده کرده تا به خودتان کمک کرده و بفهمید محتوایی که تولید میکنید چقدر قابل خواندن، قابل استفاده و قابل فهم است و چقدر محتوای شما واقعا درباره چیزی است که میخواهید. تا به این ترتیب بتوانید محتوای بهتری برای کاربران خود بسازید.
اگر این کار را انجام دهید، اینترنت به جای بهتری تبدیل میشود و احتمالا هم پول بیشتری نصیب شما میشود. مطالبی که خواندید، نظرات من بود. اما دوست دارم نظرات شما را هم بشنوم. اگر در حال حاضر از API NLPاستفاده میکنید، به من بگویید چه نظری در این باره دارید، چطور از آن استفاده میکنید و به طور کلی نظرات خود را با من در میان بگذارید.